ادامه پارت ۷ فیک عشق مافیایی

سانی = میشه امروز من برم بیرون اندازه فقط دو ساعت خواهششش؟

یونگی= اوففف چه ساعتی؟!

سانی = هشت اینا .میخوام برم

یونگی=(توی ذهنش من که اون موقع اینجا نیستم اوکی چند نفر رو میفرستم دنبالش که مراقب باشن ) اوکی میتونی بری

سانی= واقعاااا؟! وای مرسیییییی .

خیلی خوشحال شدم انتظار نداشتم اجازه بده (ریدی حاجی بادیگارد داری😂)
از سر خوشحالییی پریدم بغلش
و یزره بالا پایین پریدم

(قیافه یونگی توی تمام تمام این لحظات=😐)
بعدش داشتم میرفتم سمت پلهه ها که برم اتاقم بدو بدو کا یهوو صدای داد یونگی اومد
یونگی= سااانیییی

سانی=ب...بله
دیدگاه ها (۱۴)

فیک عشق مافیایی پارت ۸

فیک هشق مافیایی ادانه پارت ۸

فیک عشق مافیایی پارت ۷

رل زدم بلخره از سینگلی در اومدن 😆😆😊

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط